سلام‌ِ با جواب

دوش گفتم: بکند لعل لبش چاره‌ی دل؟

سلام ای طبیب جمله علت‌های ما


سلام آقا


یه دیالوگی بود تو کتاب کمی دیرتر، خطاب به یکی از منتظران ظهور می گفت:
«دیدی ای خواجه درد نیست و گرنه طبیب هست؟ و اتفاقا در دسترس هم هست؟»

مشکل اینه که مریض نیستیم آقا. خودمون رو مریض نمی‌دونیم... راست راست راه می‌ریم و فکر می‌کنیم خوبیم. مشکل اینه که به حساب خودمون میایم، فکر می‌کنیم زبانم لال... کسی شدیم. و الا کیه که با گردن شکسته بیاد پیش شما و مداواش نکنید ؟
مداوا کنید ما رو ...

به جای همه‌ی حرف‌هایی که با شما نزده‌ام
به جای همه‌ی سلام‌هایی که نداده‌ام
یا نه، به جای همه‌ی سلام‌هایی که پاسخ نداده‌ام:

سلام
من خسته و شکسته و بی یار و یاورم
و شما، آفتابی که روشن است و نمی‌سوزاند ...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان